آگاه، نیمه شب جنازه فردی که دزدیده و کشته است را بسته بندی کرده و می برد. صبح، نورا به روستای اطراف شهر کامبورا برای پیدا کردن سرنخ هایی رفته است. او به خانه مادرش می رود. رابطه او با مادرش خوب نیست. او با همسر مادرش صحبت کرده و در مورد چند نفر از […]
آخرین دیدگاهها